همسر و پسر کوچیکه وقت دندان پزشکی داشتند با هم رفتیم پارکینگ تا من عینکمو از ماشین بردارم تو پارکینگ خانم طبقه ۳ رو دیدم که خیلی عصبانی به طرف آسانسور میرفت یه کم معطل شدم تا پدر و پسر راهی بشن بعد هر چی دگمه آسانسور رو زدم پایین نیومد حوصله پله نداشتم رفتم از سوپری خرت و پرت م باز آسانسور طبقه ۳ بود لنگ لنگان از پله ها بالا رفتم به طبقه ۳ که می رسیدم صدای قفل شدن در طبقه ۳ رو میشنیدم با هم دم در آسانسور رسیدیم اصلا خانومه تو حال خودش نبود جوری که یادم طبقه ,آسانسور ,خانم طبقه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

MyIcons ~ دانلود آیکون فیلم و سریال شرقی موویز فیلم و سریالهای شرقی با لینک مستقیم کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده دندانپزشکی مشهد همه چی موجوده پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان ایتال سرویس رادیو کودکانه مرکز مشاوره تحصیلی ایران مشاوره